معنی فرازنده در لغت نامه دهخدا
دسته بندی :
194بازدید
معنی کلمه فرازنده در لغت نامه دهخدا مفهوم مترادف متضاد هم خانواده مصدر فعل مفرد جمع بن ماضی مضارع مستقبل از سایت جوابگو دریافت کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
جواب : فرازنده. [ف َ زَ دَ / دِ] (نف) بلندکننده. (آنندراج). بالاکننده و افرازنده. (ناظم الاطباء): خداوند خورشید و گردنده ماه فرازنده ٔ تاج وتخت و کلاه فردوسی فروزنده ٔ اختر کاویان فرازنده ٔ تخت و بخت کیان فردوسی - برفرازنده، فرازنده. آنکه چیزی را چون درفش و جز آن افراشته سازد و برپا کند: که ای برفرازنده ٔ آسمان به جنگش گرفتی به صلحش بمان سعدی - سرفرازنده، سرفراز. مفتخر: مهان جهان پیش تو بنده اند وز آن بندگی سرفرازنده اند فردوسی رجوع به فراز شود.
فرازنده بن مضارع دارد؟